عکسهای از شهر قدس قلعه حسنخان

داستان عبرت آموز
موش ازشكاف دیوار سرك كشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز كردن بسته بود.موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : كاش یك غذای حسابی باشد .
اما همین كه بسته را باز كردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یك تله موش خریده بود.
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هركسی كه می رسید ، می گفت : توی مزرعه یك تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یك تله موش خریده است . . .
مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تكان داد و گفت : آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من كاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد.
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : آقای موش من فقط می توانم دعایت كنم كه توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی كه تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش كه دعای من پشت و پناه تو خواهد بود.
موش كه از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر، سری تكان داد و گفت : من كه تا حالا ندیده ام یك گاوی توی تله موش بیفتد.! او این را گفت و زیر لب خنده ای كرد ودوباره مشغول چرید شد.
سرانجام ، موش نا امید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فكر بود كه اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟
در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را كه در تله افتاده بود ، ببیند.
او در تاریكی متوجه نشد كه آنچه در تله موش تقلا می كرده ، موش نبود ، بلكه یك مار خطرناكی بود كه دمش در تله گیر كرده بود . همین كه زن به تله موش نزدیك شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی كه به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه كه به عیادت بیمار آمده بود ، گفت : برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .
مرد مزرعه دار كه زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید.
اما هرچه صبر كردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می كردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد، میش را هم قربانی كند تا با گوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد.
روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد. تا این كه یك روز صبح ، در حالی كه از درد به خود می پیچید، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاك سپاری او شركت كردند. بنابراین، مرد مزرعه دار مجبور شد، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیك تدارك ببیند.
حالا، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فكر می كرد كه كاری به كار تله موش نداشتند!
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، كامران باقري لنكراني در مراسم نواختهشدن زنگ سلامت كه در دبيرستان پسرانه ابوتراب شهر قدس برگزار شد، اظهار داشت: در شرايط فعلي جامعه لازم است كه به سلامتي خود و جامعه اهميت دهيم و به عادات سلامت محور توجه كنيم.
وي افزود: به خوبي نشان داده شده است كه 20 درصد كساني كه سيگار ميكشند بر اثر عوارض سيگار جان خود را از دست ميدهند ضمن اينكه مواد خوراكي مانند چيپس نيز با روغني كه دارد باعث چاقي و در نتيجه بيماريهاي قلبي و عروقي ميشود.
لنكراني خطاب به دانشآموزان گفت: در انتخابهاي خود در دانشگاه و آينده به بخش سلامت و بهداشت توجه كنيد.
وي در خصوص بخش قدس ( قلعه حسنخان) نيز گفت: درست است كه شهرقدس نزديك تهران است اما از نظر بهداشتي جزو مناطق محروم محسوب ميشود زيرا افزايش جمعيت به دليل مهاجرت در اين شهر سرعت بالايي دارد و با مشكلات درماني مواجه بوده است البته در خصوص بهبود وضعيت بهداشتي و درماني اين شهر در وزارت بهداشت اهتمام وجود دارد از سويي دانشگاه علوم پزشكي نيز حركتهاي خوبي را انجام داده است.
وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در خصوص كمبود تخت بيمارستان در شهرقدس گفت: تعداد تخت بيمارستاني خيلي با سلامت ارتباط ندارد بلكه بايد برنامههاي دقيقي براي ارائه خدمات درماني، پايش خدمات درماني و ساخت و ساز بيمارستانها اجرا شود.
وي افزود: براي آنكه از نظر سلامت در وضعيت بهتري قرار گيريم نياز به همكاريهاي بين بخشي است. از سويي 25 درصد از عواملي كه بر سلامت جامعه اثر ميگذارد مربوط به وزارت بهداشت است. 10 تا 15 درصد عوامل سلامت، ژنتيكي است و 50 درصد آن به عوامل اجتماعي ارتباط دارد.
لنكراني ادامه داد: امسال با همكاري نيروي انتظامي، وزارت راه و جمعيت هلال احمر تلفات جادهاي را كاهش داديم و اين در حالي است كه آمار مسافرتها افزايش 30 درصدي داشته است.
انتهاي پيام/ز
اما صد حيف كه ايشان گفت ورفت مثل برف سال گذشته همراه با وعدهاي هميشگي
خداوند بي نهايت است و لا مکان و بي زمان ؛
اما به قدر فهم تو کوچک ميشود و به قدر نياز تو فرود مي آيد ؛
به قدر آرزوي تو گسترده ميشود ؛
و به قدر ايمان تو کار گشا ميشود ؛
يتيمان را پدر ميشود و مادر ؛
محتاجان برادري را ؛ برادر ميشود ؛
عقيمان را طفل ميشود ؛ نا اميدان را اميد ميشود؛گمگشتگان را راه ميشود ؛
در تاريکي ماندگان را نور ميشود ؛ رزمندگان را شمشير ميشود ؛
بيماران را شفا ميشود ؛ محتاجان به عشق را ؛ عشق ميشود ؛
پيران را عصا ميشود ؛
خداوند همه چيز ميشود همه کس را :
به شرط اعتقاد به شرط پاکي دل به شرط پاکي روح
به شرط پرهيز از معامله با شيطان
بشوييد قلب هايتان را از هر احساس ناروا
و مغزهاييتان را از هر انديشه خلاف و زبان هايتان را از هر گفتار نا پاک
و دست هايتان را از هر آلودگي در بازار
و بپرهيزيد از ناجوانمردي ها ؛ نار استي ها ؛نامردمي ها , چنين کنيد تا ببينيد که خدا چگونه
بر سفره شما با کاسه اي خوراک و تکه اي نان مي نشيند .
در دکان شما کفه هاي ترازويتان را ميزان ميکند و در کوچه هاي خلوت شب با شما آواز ميخواند
مگر از زندگي چه ميخواهيد که در خدايي خدا , يافت نميشود ؟؟
ملا صدرا ( قدس سره الشريف )
داستان عبرت آموز
موش ازشكاف دیوار سرك كشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز كردن بسته بود.
موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : كاش یك غذای حسابی باشد .
اما همین كه بسته را باز كردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یك تله موش خریده بود.
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هركسی كه می رسید ، می گفت : توی مزرعه یك تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یك تله موش خریده است . . .
مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تكان داد و گفت : آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من كاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد.
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : آقای موش من فقط می توانم دعایت كنم كه توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی كه تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش كه دعای من پشت و پناه تو خواهد بود.
موش كه از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر، سری تكان داد و گفت : من كه تا حالا ندیده ام یك گاوی توی تله موش بیفتد.! او این را گفت و زیر لب خنده ای كرد ودوباره مشغول چرید شد.
سرانجام ، موش نا امید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فكر بود كه اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟
در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را كه در تله افتاده بود ، ببیند.
او در تاریكی متوجه نشد كه آنچه در تله موش تقلا می كرده ، موش نبود ، بلكه یك مار خطرناكی بود كه دمش در تله گیر كرده بود . همین كه زن به تله موش نزدیك شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی كه به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه كه به عیادت بیمار آمده بود ، گفت : برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .
مرد مزرعه دار كه زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید.
اما هرچه صبر كردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می كردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد، میش را هم قربانی كند تا با گوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد.
روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد. تا این كه یك روز صبح ، در حالی كه از درد به خود می پیچید، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاك سپاری او شركت كردند. بنابراین، مرد مزرعه دار مجبور شد، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیك تدارك ببیند.
حالا، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فكر می كرد كه كاری به كار تله موش نداشتند!
داستان عبرت آموز
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
مرد دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از همسرش شد
هپاتیت
هپا تيت A - B - C
مقدمه
هپاتیت به معنای التهاب گسترده ی كبد است. حرفB كه در جلوی آن نوشته می شود نوع عامل آن را كه نوعی ویروس است نشان می دهد. هپاتیت یا التهاب كبد علل زیادی دارد كه عبارتند از داروها، انگلها، ویروسها و بعضی از بیماریهای خود ایمنی . انواع شایع هپاتیت ویروسی عبارت اند از :A وB وC وD(1) .
هپاتیتB در اثر ویروس نوعB به وجود می آید كه از طریق خون آلوده، سرنگ های آلوده و غیر استریل و یا در زمان زایمان از مادر هپاتیتی به نوزاد سالم منتقل می شود. مهمترین روش انتقال آن از طریق پوستی است. (اگر مادر هپاتیتی به نوزاد خود شیر بدهد، نوزاد دچار هپاتیتB نمی شود.)
علایم هپاتیتB : ابتدا بیمار دچار علائم غیر اختصاصی می شود كه این علائم در هر بیماری دیگر نیز دیده می شود. این علایم عبارت اند از: بزرگ شدن كبد ، ناراحتی های معده و روده ، سردرد ، بی اشتهایی ، تهوع و استفراغ ، خستگی، درد مفاصل و تب . زردی از علائم دیگر آن است كه بهترین محل برای تشخیص زردی ، سفیدی چشم است.
توصیههایی برای ازدواج موفق
قانون ارتباطی 1: به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید.
قانون ارتباطی 2: تا جایی که امکان دارد از کلمات «همیشه و هرگز» استفاده نکنید. مثل اینکه میگویید: «هیچوقت دست به سیاه و سفید نمیزنی» واژههای «هرگز و همیشه» بیش از اندازه قدرتمند هستند و بیآنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین میسازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی میتوان در مقام تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده میکنند، میخواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید دارند و میخواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی نمیدانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این موضوع ناراحت میشود.
منصفانه قضاوت میکنی» در این شرایط گوینده به اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان میکند و احساس خود را نیز مطرح میسازد و در موقعیتی قرار میگیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمیکند و میتواند به حرف زدن ادامه دهد.
ايمان و پارسايي از ويژگي هاي مهم يك دوست است ؛ زيرا انسان موحدي كه دين را با جان و وجود پذيرفته و به وجود بهشت و جهنم اعتقاد دارد و از زوال دنيا و بقاي جهان آخرت نيز آگاه است ، به خوبي مي داند تنها از راه عبوديت و بندگي است كه مي تواند سعادت دو جهان را كسب نمايد.
-1 ايمان و پارسايي
استفتاءات مقام معظم رهبري در مورد امر به معروف ونهي از منكر
س 1053: اگر امر به معروف و نهی از منكر مستلزم بی آبروئی كسی كه واجب را ترك كرده و یا فعل حرام را به جا آورده باشد، و موجب كاسته شدن احترام او در برابر مردم گردد، چه حكمی دارد؟
ج: اگر در امر به معروف و نهی از منكر، شرائط و آداب آن رعایت شود و از حدود آن تجاوز نشود، اشكال ندارد.
س 1054: بنابر اینكه وظیفه مردم در امر به معروف و نهی از منكر در نظام جمهوری اسلامی، اكتفا به امر به معروف و نهی از منكر زبانی است و مراتب دیگر آن بر عهده مسئولین است، آیا این نظریه، حكم از طرف دولت است یا فتوی؟
ج: فتوای فقهی است.
به گزارش خبرنگار جامجم، چندي پيش، مردي با مراجعه به كلانتري شهر قدس (قلعه حسنخان) شهريار، از سرقت موتورسيكلتش از سوي سارق مسلح خبر داد و گفت: براي ديدن يكي از اقوامم به منزل آنها در يكي از محلههاي قلعه حسن خان رفته بودم، دقايقي پس از ترك محل، مرد مسلحي سد راهم شد و با زور و تهديد سلاح، موتورسيكلتم را به سرقت برد و متواري شد.
به دنبال اين شكايت، پروندهاي تشكيل و براي ادامه تحقيقات به اداره آگاهي شهريار ارسال شد و كارآگاهان با اطلاعاتي كه از مرد شاكي به دست آوردند، به چهرهنگاري رايانهاي از سارق مسلح فراري پرداختند و جستجو براي يافتن وي آغاز شد.
تحقيقات پليسي در اين خصوص ادامه داشت تا اينكه مرد رانندهاي با مراجعه به مركز پليس، از سرقت مسلحانه خودرويش خبر داد.
شاكي در تشريح ماجرا به پليس گفت: 3 مرد به عنوان مسافر سوار خودرويم شدند و از من خواستند به طور دربست آنها را به قلعه حسنخان برسانم. پس از توافق با هم، آنها سوار شدند. در ميانه راه، يكي از مسافران با تهديد سلاح از من خواست از خودرو پياده شوم، اما در مقابل خواسته او مقاومت كردم كه با من درگير شدند و مرا از خودروي در حال حركت به بيرون پرتاب كردند و با سرقت خودرويم متواري شدند.
بنابراين، ماموران با اطلاعاتي كه از مرد راننده در خصوص سارقان مسلح به دست آوردند، به چهرهنگاري رايانهاي از آنها پرداختند و جستجوي پليسي براي دستگيري سارقان مسلح فراري ادامه يافت تا اينكه شكايتهاي مشابه ديگري به اداره آگاهي شهريار ارسال شد.
كارآگاهان در بررسي از پرونده شاكيان، پي بردند تصاوير رايانهاي از سارقان مسلح فراري با هم شباهت دارد و شيوه سرقتهاي موتورسيكلت و خودروها به هم شبيه است.
با به دست آمدن اين اطلاعات كارآگاهان محلههايي را كه احتمال سرقت در آنها وجود داشت، به طور نامحسوس زيرنظر گرفتند تا اينكه معلوم شد مرد جواني كه شباهت بسياري به يكي از سارقان مسلح فراري دارد، در يكي از محلههاي شهر قدس (قلعه حسنخان) تردد دارد.با مشخص شدن هويت اين متهم به نام فرهاد، وي تحت تعقيب پليس قرار گرفت و سرانجام اواخر شهريورماه امسال دستگير شد.
با انتقال اين مرد سارق به مركز پليس، وي تحت باز جويي قرار گرفت و به جرائم خود اعتراف كرد.كارآگاهان در تحقيق از اين سارق، پي بردند پاتوق همدستان وي در باغ متروكهاي در اطراف قلعه حسنخان است.
با مشخص شدن مخفيگاه اعضاي فراري باند، كارآگاهان اداره آگاهي شهريار با هماهنگي قضايي هفته گذشته به آن محل اعزام شدند ودر پي يك عمليات ضربتي، موفق به دستگيري 8 مرد و يك زن شدند و 20 ليتر مواد اوليه تهيه مواد مخدر شيشه، 2 دستگاه موتورسيكلت، 3 دستگاه دوربين مداربسته، رايانه، اسناد و مدارك جعلي، 2 قبضه سلاح قلابي و 2قبضه سلاح واقعي و 62 تير فشنگ از مخفيگاه متهمان كشف و ضبط كردند. با انتقال اعضاي اين باند به مركز پليس، آنها مورد بازجويي قرار گرفتند و راز جرايم مسلحانه خود را فاش كردند.
شهاب، رئيس باند سارقان مسلح در اظهاراتش به پليس گفت: من و همدستانم با تشكيل يك باند در محلههاي قلعه حسنخان و تهران پرسه ميزديم و پس از شناسايي سوژههاي خود از ميان موتورسواران، سراغ آنها ميرفتيم و با اسلحه، آنها را تهديد ميكرديم و موتورسيكلتشان را به سرقت ميبرديم و موتورهاي مسروقه را به اوراقچيها ميفروختيم يا با مدارك جعلي، آنها را به فروش ميرسانديم.
در خصوص خودروها هم به عنوان مسافر سوار خودروهاي مسافركش ميشديم و در ميان راه، از رانندهها ميخواستيم تغيير مسير دهند و وقتي به درخواست ما توجهي نميكردند، با اسلحه آنها را تهديد به مرگ ميكرديم و پس از كتك زدن رانندگان، آنها را از خودرو به بيرون ميانداختيم و متواري ميشديم و پس از چند روز، با مدارك جعلي خودروها را ميفروختيم يا خودروها را اوراق ميكرديم و علاوه بر سرقت موتورسيكلت و خودروها، با كمك يك زن به نام زري معروف به خاله مواد مخدر ميفروختيم.
به دنبال اعتراف رئيس باند، ديگر همدستان وي هم به جرايم خود اعتراف كردند و معلوم شد زن دستگير شده به همراه اعضاي باند، همان خاله زري است كه به اين ترتيب، وي هم مورد تحقيق قرار گرفت و به همكاري با اعضاي باند اعتراف كرد.
بنا بر اين گزارش ، اعضاي 9 نفره اين باند مسلح با اعتراف به 10 فقره سرقت موتورسيكلت و خودرو در تهران و قلعه حسنخان به همراه خاله زري، با قرار قانوني روانه بازداشتگاه پليس شدند تا در ادامه تحقيقات پليسي، راز ديگر جرايم آنها فاش شود و جستجو براي دستگيري ديگر همدستان آنها ادامه دارد.
منبع خبر : جام جم
تاریخچه شهر قدس (قلعه حسنخان)
شهرقدس كه تا قبل ازتاسيس شهرداري درسال 1368تحت نام قلعه حسن خان شناخته مي شدروستاي كوچك وقلعه مانندي در حاشيه جنوب غربي تهران وهمجواري شهرداري منطقه9و18بود. جبهه آن كاووسيه وجبهه غربي آن سرخ حصارقرار داشت.
درسال1368 مجموعه سه روستاي مذكور تحت پوشش خدمات شهرداري قرارگرفت وبه نام شهرقدس نام گذاري شد.ساكنان جبهه شرقي(كاووسيه) راغا لبا اقشاركارمندي ومشاغ آزاد تشكيل مي دهنددرحاليكه ساكنان قلعه حسن خان وسرخ حصار بيشترشامل كارگران مي باشد.شهرقدس درحاليكه پرجمعيت ترين شهردرشهرستان شهرياراست ولي مركزيت سياسي وخدماتي اين شهرستان را عهده دار نيست.مركزسياسي وخدماتي شهرستان شهريارشهرشهرياراست كه درفاصله 3كيلومتري شهرقدس قراردارد. به همين جهت درارتباط باعملكردهاي سياسي واجتماعي منطقه شهريار شهرقدس نقش چنداني نداردوگروههاي اجتماعي وابسته به ان شامل كاركنان ومديران ادارات وموسسات مركزي شهرستان درشهرقس سكونت ندارند.
بعدازتهران كه بالاترين سهم مهاجران شهرقدس را داراست گروههاي مهاجربيشترازمناطق ترك زبانكشور آذربايجان-اردبيل وزنجان و گیلان از شهرهای لنگرود ورودسر لاهیجان واز شهرهای دیگر درشهرقدس سكونت يافته اند وتعدادآنان ازبقيه استانهابه مراتب بيشتراست.زيرا شهرقدس از رشد روستاي قلعه حسن خان وادغام آن با نقاط ديگري مانندسرخ حصار كاووسيه و شهرك بهشتي بوجود آمده است.ازاينرون مي توان دودوره متمايزرا براي تحول كالبدي شهرمتصورگرديد:
الف- ايجادبناها ورشد قلعه حسن خان بصورت يك روستا
ب- رشد سريع وبدون وقفه شهر دردوسه دهه اخير
در مرحله اول قلعه حسن خان از دوقلعه اربابي تشكيل گرديده كه بنام مالك آن(حسن خان) نا ميده شده است وهردو قلعه دروازه بوده است (يكي ازدروازه هاي نزديك مسجد جامع فعلي وديگر نزديك ميدان اصلي موجود شهرقرارداشته است).مرحله دوم باتاسيس كارگاههاوكارخانجات متعدد دركنار جاده قديم وكنار راه آهن وبطوركلي شروع رشد سريع تهران درچنددهه اخير آغازگرديد.دراين مرحله با رشد سريع جمعيت منطقه تهران روستاي قلعه حسن خان نيز كه درفاصله نسبتا كمي(حدود20كيلومتر)ازتهرا ن ودرنزيكي تعدادي ازاين كارخانجات وكارگاههاي قرار گرفته است به سرعت رشد نمود. زيرامحل سكونت تعدادي ازمشاعلين اين كارخانجات وبطور كلي قشر خاصي از ساكنين كلان شهر تهران گرديد كه امكان تهيه مسكن د رشهررا نداشتند زيرا زمينهاي اطراف قلعه حسن خان عمدتا وارزان قيمت بودند.
بررسی تاریخی شهرقدس
از لحاظ تاریخی بخش قدس همان منطقه ای است که در گذشته "قلعه حسن خان" نامیده می شد. درباره ساخت قلعه مذکور و وجه تسمیه آن گفته می شود که در اواخر دوران قاجار یکی از میرشکاران که لقب "امیرتومان" را داشت طی سفری از تهران به کرج منطقه ای مستعد و آماده برای عمران و آبادانی را شناسایی کرده و آن را به تصرف خود در آورد. او با اجیر کردن و کوچ مردمانی از اهالی خمسه این سرزمین را در اندک زمانی به منطقه ای آباد و سرسبز تبدیل می کند و قلعه ای مستحکم نیز برپا می دارد.
امیرتومان به دلیل علاقه به فرزند ارشدش "حسن خان" قلعه مذکور را "قلعه حسن خان" می نامد. امیرتومان صاحب چند فرزند به نام های: رضاخان، حسن خان، آقابزرگ خان، موتمرالدوله و سالار همایون بود که آنان پس از مرگ پدر، قلعه حسن خان را بین خود تقسیم کردند و به هر یک از برادران نزدیک یک دانگ رسید. در آن زمان تمام اراضی این قلعه و اطراف آن قابل کشت و زرع بود و کلاً به نواحی: چمن الماس خان، ورامینک، میاندوآب، قلعه سون، اکبر نایب، چنارسوخته و ... که مجموعاً ده قطعه بوده تقسیم می شد.
هر یک از نواحی دارای قلعه ای خاص بود. برسی مدارک تاریخی نشان می دهد که در میاندوآب عده ای از اعراب ساکن بوده و به پرورش گاومیش اشتغال داشته اند. ساکنان ورامینک دامدار بوده و قلعه سون از جمله مناطقی بوده که اراضی آن تا "اکبر نایب" گسترش داشته و در آخرین بخش نیز ناحیه "سوخته چنار" قرار داشته که امروز رزنان نامسده می شود.
حسن خان فرزند ارشد امیرتومان هفت خانوار را در منطقه قلعه سکونت داد که اسامی آنها عبارت بودند از: "علیمردان خان، مشهدی خداداد، فرج الله نایب، رضا کاشی بزرگ، رضا کاشی کوچک، غلام نایب و ذبیح الله بیک". در این زمان دو قلعه به نام های قلعه بالا و قلعه پایین وجود داشت. قلعه بالا در نزدیکی محل فعلی میدان امام خمینی شهرقدس و قلعه پایین در نزدیکی مسجد جامع قرار داشت. هر یک از این قلعه ها یک برج جداگانه داشت و هر برج یک دربان مستقل داشت. دربانی قلعه ی بالا را شخصی به نام "حبیب" و دربانی قلعه پایین را شخصی به نام "شنبه" بر عهده داشتند. در های قلعه شب بسته می شد و ورود و خروج افراد بدون هماهنگی دربان ممنوع بود.
اراضی قلعه توسط سه قنات بزرگ آبیاری و پرآب آبیاری می شد. یکی از آن ها قنات بزرگ نام داشت و مبدا آن تپه و رودخانه ای به نام قروق که شاخابه ای از رود کرج بود. گویا یکی از قنات ها که قنات بزرگ نام داشت از تپه های سرخه حصار سرچشمه گرفته به سوی قلعه امتداد می یافت. آب این قنات حتی به مناطق جنوبی تری چون ورامینک نیز می رسید.
علاوه بر فعالیت های کشاورزی و باغداری، بخش دیگری از اقتصاد اهالی قلعه حسن خان بر دامپروری استوار بوده است. به دنبال تحولات اجتماعی و سیاسی دهه های اخیر، افزایش جمعیت و رشد مهاجرت به سوی تهران، امروزه قلعه حسن خان به یکی از مناطق پر جمعیت و متراکم مسکونی حومه تهران تبدیل شده است.
امامزادگان ابوالحسن و ابولحسین معروف به امامزاده حضرتین
در کنار میدان قدس پس از طی بلوار امام زاده و جاده ای درختی به دوراهی می رسیم که سمت راست آن به سمت جاده ی چیتگر به سمت شهریار می آید و سمت چپ آن پس از گذشتن از پل و طی مسافتی حدود 150 متر به محل امامزاده می رسیم.
این دو امامزاده از فرزندان امام موسی کاظم (ع) هستند و بر دو تکه سنگ که در کنار مرقد مطهر این امامزادگان قرار دارد نوشته شده است: مرقد مطهر سلاله عصمت و طهارت امامزاده ابوعبدالله الحسین (ع) فرزند موسی درری مرقد مطهر سلاله عصمت و طهارت امامزاده ابوالحسن علی (ع) فرزند محمد درری. این بقعه در حال ساخت و نوسازی کلی است و در تاریخ بازدید کارگران مشغول آماده سازی فونداسیون زیر امامزاده و اطراف آن بودند. ضریح آهنی قبلی آن که ضریحی به ابعاد حدود یک متر در یک و نیم متر می باشد، اکنون در نزدیکی درب ورودی امامزاده قرار گرفته است
در " ترجمان القرآن جرجانی " شب قدر ، شب اندازه کردن کارها ذکر شده است . صاحب " کشاف اصطلاحات الفنون " گوید : شب قدر ، شبی است با عزت و شرف که هر که در آن طاعت کند عزیز و مشرف گردد .
در " التفهیم بیرونی " آمده است :
" واندر ماه رمضان لیله القدر است ، آنک جلالت او راه به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه ."
لیله القدر شبی مهم و سرنوشت ساز است .شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست و درخصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام واز عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را " احیا " بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن منجمله دعا و نماز و استغفار بپردازند .
در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر زا هزار ماه " لیله القدر خیر من الف شهر " و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم ، بیست ویکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان است .
در آیه نخست سوره مبارکه " قدر " نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است : " انا انزلنا فی لیله القدر " در " تفسیر ابولفتح رازی " پیرامون شب قدر آمده است : شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از اجال و ارزاق واقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله " فی لیله مبارکه " هم این شب است و ...
سخن در باب لیله القدر ( شب قدر ) بسیار است و در کتب تفاسیر درباره کیفیت و نزول رحمت و برکت در این شب استثنایی احادیث و روایات بسیار قابل تاملی ذکر شده است واما در نگاه شاعران سخن سنج مسلمان که میراث داران و پاسداران حریم فرهنگ و معارف عالیه اسلامی هستند ، حکایت شب قدر حکایتی بس شگفت و تفکر برانگیزی است .
حکایتی که با زبان عرفان و تعابیر رمزگونه ، مخاطب را به این شب بزرگ و اسرار آمیز رهنمون می کند
التماس دعا
شهردار شهر قدس شهريار از تخريب 300 واحد مسكوني غيرمجاز به دليل عدم مجوز ساخت از سوي شهرداري در دقايقي پيش خبر داد.
غلامرضا ياوندعباسي افزود: برخورد با ساخت و سازهاي غيرمجاز به طور جدي در شهر قدس دنبال ميشود و امروز نيز شش ساختمان كه تعدادي از طبقات آن داراي مجوز ساخت از سوي شهرداري نبودند تخريب شدند.
وي اظهار داشت: اين تعداد ساختمان كه در خيابان عمارت اين شهر واقع شده است داراي مجوز دو تا سه طبقه هستند، ولي متأسفانه شش طبقه ساخته شدهاند.
ياوند عباسي با اشاره به لزوم برخورد جدي با سودجويان در ساخت و سازهاي غيرمجاز يادآور شد: عمليات تخريب در حضور شهروندان صورت گرفت تا مردم با احتياط بيشتري به خريد مسكن بپردازند.
اين مسئول تأكيد كرد: شهروندان از تخريب ساختمانهايي كه با اصول شهرسازي مغايرت دارد و در برابر خطرات بلاياي طبيعي مقاوم نيست بپرهيزند.
شهردار شهر قدس گفت: شناسائي اين ساختمانها توسط كارشناسان شهرداري صورت ميگيرد و واحدهاي غيرمجاز با حكم قضايي تخريب ميشود.
وي اعلام كرد: شهروندان ميتوانند براي ارائه شكايات خود از خسارات وارده به مراجع قضايي مراجعه كنند.
ساخت اين تعداد واحد مسكوني در حالي صورت گرفته بود كه مالك اين ساختمانها بدون داشتن پروانه اقدام به ساخت واحدهاي مسكوني غيرمجاز و در تعداد بالا كرده بود.
پایان خبر/ فارس